بررسی نقـد مبـانی فـکری انجمن حجتیه
بررسی نقـد مبـانی فـکری انجمن حجتیه
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 208 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 96 |
بررسی نقـد مبـانی فـکری انجمن حجتیه
فـهرست مطالـب
عنوان صفحه
فصل اول
كلیات ………………………………. 4
فصل دوم
2-1- توصیف ………………………….. 11
2-1-1- عقلائیت و خرد ورزی ……………… 11
2-1-2- نفی اخباری گری ………………… 12
2-1-3- نفی عقل فلسفی …………………. 13
2-1-4- مفهوم عقل در دیدگاه تفكیك ………. 16
2-1-5- كیفیّت پیدایش معرفت …………….. 22
2-1-6- ارزش معلومات ………………….. 34
2-1-7- فلسفه ستیزی …………………… 38
نفی فلسفه به صراحت …………………… 39
استدلال بر تباین كلّی فلسفه و شریعت ……… 40
2-1-8- از افراط تا تعدیل ( از فلسفه ستیزی تا فلسفه پذیری ) 47
2-2- تحلیل ………………………….. 61
2-2-1- واژه شناسی ……………………. 61
معرفت شناسی …………………………. 61
2-2-2- پیشفرضها ……………………… 62
2-2-3- پیشفرضهای رقیب ………………… 63
2-2-4- لوازم پیشفرضها ………………… 64
2-2-5- نظام بحث ……………………… 65
2-3- نقد وبررسی ……………………… 67
2-3-1- نقد زبانی …………………….. 67
2-3-2- سازگاری درونی …………………. 68
2-3-3- سازگاری برونی …………………. 70
2-3-4- سازگاری با واقع ……………….. 72
منابع و مآخذ ………………………… 88
کلیـات
شهر مقدس مشهد در برهه ای مغفول از حکمت و فلسفه و در خلأ عالمان متعمق و حکیم ، مواجه بروز افکار حادّ و خصمانه در مبارزه با حکمت شد ، چهره فلسفه ستیزان عنوان گرفته از عالمانی شد که خود را تنها وارث علم و دانش نبوی و طریقه سلوک علمی و عملی خود را انحصارا برگرفته از متن دین و معارف ناب اهل بیت عصمت و طهارت میدانستند و هر گونه تفسیر و برداشت خود را از آیات و روایات صرفا عین مراد شریعت و دین قلمداد می کردند .
این بزرگان چنان خصومت زایدالوصفی با روش های فلسفی و عرفانی در قلمرو تفکر دینی ابراز می داشتند که تنها وجه ممیز خود را با سایر عالمان دینی که به تعمق و تفکر درباره متون فلسفی دین می پرداختند احیای فلسفه ستیزی و عرفان زدایی توسط استاد و شاگردانش با وجهه مذکور سرگذشت شنیدنی دارد . این سرگذشت توسط یکی از هواداران این مدرسه به کتابت درآمد و در اوایل دهه هفتاد شمسی به نام “مکتب تفکیک” منتشر شد ، البته این طرح گسترده تر از راه و رسم مرسوم و واقع این جریان بی نام تا آن زمان بود و فکر و ایده هایی بود که آن نگارنده برای تبلیغ و ترویج مشی دل داده خود به آن تعلیق کرده بود اما در مشی و مرام بزرگان و سایر همگنان او از اعمال این دقایق و ظرایف نه تنها خبری نیست که بر خلاف آن بسیار واضح ، مطلب وجود دارد . به هرصورت از آن زمان به بعد نام “تفکیک” عنوانی شد تا به این “مدرسه” و پیروانش تشخص بدهد و جمع این عالمان و مشی فکری آنها را نشانه ای باشد .
شاگردان چندی در این مشی و مرام پرورش یافتند و هرکدام به فراخور استعداد و میل درونی شیوه ای برای اداء دین به استاد و ترویج تفکرات وی برگزیدند استادی که شاگردانش او را با غلو مفرط بحری قمقام و زخار و گفته های او را وحی منزل و فرصت هرگونه سوال درباره او را از خود زدوده و حتی چون و چرا در این باره را خروج از تدین تلقی می کردند ، برخی از شاگردان که دست به قلم بودند دریافت ها و یاداشت های خود از دروس استاد را عینا یا با کمی تفاوت تحریر کردند و متناوب منتشر کردند برخی دیگر که در حال و هوای وعظ و منبر و سخنرانی سیر می کردند نقش خود را در این زمینه بروز دادند . جمع همه این تلاش ها همه مکمل یکدیگر بود که با تمرکز بر قلمرو باورها به ویژه برخی مسائل معرکه آرا بین دانشمندان دینی فقط درباره مبدأ و معاد آنهم فقط مسائلی که علیه فلسفه و عرفان توشه فراهم آورد ، دور می زد .
ابتدای سخن و نوشته آنها مستقیم یا غیر مستقیم معارضه با عرفان و فلسفه اسلامی و انتها هم به همان جا ختم می گردد استدلال و استنتاج هر دو ، یک چیز را هدف می گیرد . این خصومت زاید الوصف همه وام گرفته از استادی است که سرنوشت او خود جالب است . گرچه شاگردانش او را تا حد شخصیتی نظرکرده و تشرف حاصل کرده و دست خط از امام غائب در دست می نگرند و مستند حجیت همه گفتارهای او ! چنین جمله ای را حاصل همان تشرف میدانند ! اخذ المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا .
نقطه عطف سخنان و نوشتار این بزرگان تحذیر بلیغ و توصیه اکید بر احتراز از فکر فلسفی و شیوه عرفانی است ، گویا تنها رسالت دین و تکلیف دینی این بزرگان کوبیدن فلسفه و عرفان است و البته این ها همه از نعمت درسهایی است که استاد آنان سرلوحه مشی خود قرار داده و بلوایی عظیم تر از رسوخ و یا پیدایش فکر فلسفی در حوزه فکر اسلامی پیدا نکرده است .
قوانین ارسال دیدگاه در سایت