مبانی نظری وپیشینه تحقیق فرسودگی شغلی و حمایت شغلی
مبانی نظری وپیشینه تحقیق فرسودگی شغلی و حمایت شغلی
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 45 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 26 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
< b>
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
< p>
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چهارچوب این پژوهش پنداشتی بوده و برمبنای مفاهیم فرسودگی وحمایت شغلی پرستاران استوار شده است كه درراستای آن مفاهیم استرس شغلی، فرسودگی شغلی، عوامل موثر بر فرسودگی شغلی پرستاران ، پیامدهای ناشی از فرسودگی شغلی، حمایت شغلی و ارتباط فرسودگی و حمایت شغلی مورد بحث و بررسی قرار می گیرند.
كلمه استرس از واژه لاتین “استرینجر”[1] به معنی كشش محكم مشتق شده است . استرس زا ها در واقع به معنی نیروی خارجی هستند كه بر یك فرد وارد شده و باعث كشیدگی یا تنش می شوند (22). حدود80-50 درصد از بیماریها توسط استرس یا با كمك استرس ایجاد می شوند منابع ایجاد كننده استرس گوناگون هستند كه یكی ازمهمترین این منابع شغل می باشد(2).
به طور كلی عوامل بالقوه استرس شغلی سه دسته اند: عوامل محیطی، عوامل فردی و عوامل سازمانی.
عوامل محیطی : این عوامل عبارتند از تغییرات اجتماعی، تكنولوژیكی، سیاسی و اقتصادی. مانند تغییر در اقتصاد كشور و اثر آن بر سازمانها و كاهش حقوق كاركنان ، اختراعات جدید و تكنولوژی كه می تواند مهارتها و تجربه ی فرد را برای یك دوره كوتاه منسوخ نماید.
عوامل فردی : تحقیقات نشان داده اند كه افراد به روابط شخصی و خانوادگی اهمیت زیادی می دهند.این مسائل می تواند باعث استرس شود و آنها را وادار كند كه به چیز های دیگر توجه كنند و همچنین برخی مسائل اقتصادی افراد نیز همین اثر را دارد.
عوامل سازمانی : عوامل متعددی در محیط كار وجود دارند كه در ایجاد استرس موثرند.عمده ترین آنها عبارتند از: تفاوتهای حرفه ای، ابهام نقش شغلی، تعارض نقش، اضافه كاری یا كم باری نقش، مسئولیت برای
افراد و عدم مشاركت (24 ).
فشار عصبی در سطح پایین می تواند موجب تحرك و تلاش بیشتر و همچنین عملكرد بهتر گردد، اما فشار عصبی در سطح بالا باید كنترل شود، زیرا در كار تاثیر منفی می گذارد و نابود كننده زندگی انسان است ( 12).
در پرستاران عوامل تنش زای شایع شامل: فشاركاری بیش از حد، مدیریت زمان، تحت نظارت مدیر بودن، بازتاب مددجویان وخویشاوندان، مراقبت ازبیماران بدحال، عدم امنیت شغلی، تضاد نقشی، شیفت كاری وتغییرات سازمانی می باشند(25). ). نگرانی رو به افزایش این است كه سطوح بالای این استرس ممكن است سبب كاهش اخلاقیات وبروز فرسودگی شغلی شود و بنابراین تهدید كننده كیفیت وثبات خدمات گردد(26).
استرس شغلی بخشی از زندگی كاركنان سیستم مراقبت های بهداشتی درمانی از قبیل پرستاران، پزشكان و مدیران اجرایی بیمارستانها است (25). همچنین عامل موثری بر بی كفایتی سازمانها، تغییر شغل كاركنان، غیبت به خاطر بیماری وكاهش كیفیت و كمیت مراقبت میباشد كه هزینه های درمان را افزایش و رضایت شغلی را كاهش می دهد(15).
فشار ناشی از حجم كار، ارتباط نزدیك بابیماران، مسئولیت دربرابر مرگ وزندگی آنها، پیشرفتهای تكنولوژی وافزایش ابعاد مراقبت با استرس شغلی پرستاران ارتباط مستقیم دارد (27 ).
فرسودگی شغلی یك تجربه شخصی استرس است كه دریك زمینه پیچیده روابط اجتماعی بروز می كند و تصور شخص را از خودش ودیگران در بر می گیرد ( 28) . زمانی كه استرس شغلی به نحو مطلوب شناسایی نشود وبه طور مناسب با آن برخورد نشود ممكن است به بروز فرسودگی شغلی منتهی شود(3) . سلیه در سال 1976 نشان داد كه پرستاری یكی از پر استرس ترین حرفه هاست. او خاطر نشان كرد كه لازم است به استرس شغلی درپرستاری توجه شود و مورد بررسی قرار گیرد(15).
فرسودگی شغلی یك نوع خاص از واكنش به استرس شغلی است كه درمیان افرادی كه خدمات حرفه ای انسانی ارائه می دهند بروز میكند مثل پرستاری، معلمی، مشاوران و كاركنان امور اجتماعی.
پرستاری به طور ذاتی حرفه ی استرس زا است و محققین دریافته اند كه جمعیت پرستاران در سطح بالایی از فرسودگی شغلی قرار دارند. فرسودگی بیشتر در افرادی محتمل است كه احساس می كنند بیش از حد كار می كنند و مورد قدردانی قرار نمی گیرند (5).
< /b>
واژه فرسودگی شغلی اولین بار توسط فرویدنبرگ درسال1974 مطرح شد . هنگامی كه او وضعیتی از خستگی و یأس فزاینده را درافرادی كه خدمات مراقبتی ارائه می دادند شناسایی نمود. فرویدنبرگ نشان داد كه شخص تلاش برای به دست آوردن انتظارات غیر واقعی كه توسط جامعه یا خود افراد تحمیل می شود انجام می دهد كه ممكن است باعث خستگی جسمی وروحی شود ؛ درهمان زمان مسلاچ درحال مطالعه روی افرادی بود كه با افزایش عواطف برانگیخته شده درشغلشان سازگار می شوند. مسلاچ وهمكاران برای اولین بار فرسودگی را به عنوان مجموعه ای از علایم خستگی جسمی، عاطفی تعریف كردند كه پیشرفت عقاید منفی نسبت به خود و موقعیت شغلی را ایجاد می كند وفقدان نگرانی و نگرش مثبت را به نسبت به مددجویان در بر دارد(4).
در بعضی از كتب به جای واژه ی فرسودگی، واژه ی “تحلیل رفتگی” به كار رفته است.
گیریدین[2] و همكاران او تحلیل رفتگی را به عنوان فرسودگی جسمی و ذهنی بسیار زیاد ناشی از دو عامل جو بوروكراسی و كار بیش از حد و بی نتیجه تعریف كرده اند. مسلاچ و همكاران او آن را پاسخ به عوامل فشارزای دائمی ناشی از كار و محیط حاكم بر شغل دانسته اند. سعادت(1375) بیان داشته كه تحلیل رفتگی عبارت است از : فشار عصبی شدید ناشی از ماهیت كار و وضعیت نامناسب كار.پس از ایجاد حالت فوق،كاراهمیت و معنای خود را از دست می دهد و فردی كه دچار تحلیل رفتگی شده ،دائم خسته، پرخاشگر ، بدگمان، منفی باف و عصبی است. علاوه بر آن حساس و زودرنج بوده و با كوچك ترین ناراحتی از حالت طبیعی خارج می شود .این وضعیت سرایت پذیری بسیاری دارد و فرد تحلیل رفته به زودی گروهی از همكاران خود را نیز مبتلا می كند. بنابراین تشخیص فوری علائم تحلیل رفتگی و جلوگیری از شیوع آن اهمیت زیادی دارد (12) .
فرسودگی یك نشانه استرس شغلی نمی باشد بلكه نتیجه پایانی استرس شغلی “مدیریت نشده” است كه به صورت احساس واماندگی عاطفی، مسخ شخصیت و كاهش كسب دستاوردهای فردی شغلی(عدم موفقیت فردی در شغل ) بروز می كند. احساس واماندگی عاطفی، احساس هیجانی بودن بیش از حد و درماندگی توسط شخصی است كه كار می كند. مسخ شخصیت به گسترش فقدان شخصیت، حالت بی احساسی نسبت به دریافت كنندگان مراقبت درمانی یا آموزشی اطلاق می گردد. كاهش كسب دستاوردهای فردی شغلی زمانی رخ می دهد كه احساس رقابت وبه دست آوردن موفقیت دركاركردن با افراد كاهش می یابد. پرستاران به طور ویژه مستعد فرسودگی شغلی هستند چرا كه با بیماری، درد، عذاب،كاهش ظرفیت مددجویان و مرگ آنها مواجه هستند وبرای آنها راحتی، حمایت و كمك ایجاد می كنند (5).
مسلاچ و جكسون[3]مدلی از فرسودگی شغلی نشان دادند كه سه بعد اصلی فرسودگی را مشخص می كرد و عمده ترین عامل فرسودگی شغلی در این مدل انتظارات بیش از معمول بوده كه بر فرد شاغل تحمیل شده و یا خود فرد شاغل از خود داشته است و بر آورده نشده است. این مدل گسترش مسخ شخصیت را نشان می داد كه در اغلب موارد با تجربه ای از واماندگی عاطفی ارتباط داشته است. بنابراین اعتقاد بر این است كه دو بعد مسخ شخصیت و واماندگی عاطفی با هم ارتباط دارند و بعد سوم از فرسودگی شغلی كه كاهش كسب دستاوردهای فردی شغلی(عدم موفقیت فردی شغلی) می باشد، جدا وغیر وابسته به دو بعد دیگر است كه ممكن است به موازات واماندگی عاطفی گسترش یابد. (4)
stringere-[1]
Girdin-[2]
Maslach & Jackson -[3]
قوانین ارسال دیدگاه در سایت