مارکتینگ پروژه 20 | مرجع فایل های دانلودی - پروژه آماده - پروژه دانشجویی - پاورپوینت آماده
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

بررسی ماهیت تصویر و اندیشه

وینگشتاین بعد از بیان اصول و مبادی هستی شناسی به طرح ماهیت اندیشه و تصویر و از آن پس به طرح ماهیت زبان می پردازد این انتقال از طریق این ایده‌ی معروف ویتگنشتاین صورت می گیرد كه اندیشه ها و گزاره ها تصاویر واقعیت هستند

دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات 63
برای دانلود فایل بر روی دکمه زیر کلیک کنید

دریافت فایل

وینگشتاین بعد از بیان اصول و مبادی هستی شناسی به طرح ماهیت اندیشه و تصویر و از آن پس به طرح ماهیت زبان می پردازد این انتقال از طریق این ایده‌ی معروف ویتگنشتاین صورت می گیرد كه اندیشه ها و گزاره ها تصاویر واقعیت هستند.

وینگشتاین قبل از اینكه وارد مبحث ماهیت اندیشه و زبان شود به طور مختصر در ابتدا درباره‌ی ماهیت تصویر سخن می گوید ما از طریق یك تصویر می توانیم واقعیت را بازنمایی كنیم «تصویر نمایانگر وضع در فضای منطقی … است . تصویر مدل واقعیت به شمار می آید» (رساله 2/2 ، 11/2) هر تصویری از عناصر و اجزایی تركیب شده است كه مقوم تصویر می باشند هر یك از این اجزاء و عناصر، ابژه ای در عالم واقعیت را بازنمایی می كنند، تركیبی از این تصویر، تركیبی از ابژه ها را در یك وضعیت امر بازنمایی می كند. همانطور كه میان ابژه های واقعیت ترتیب و رابطه ای وجود دارد، همین رابطه نیز میان عناصر تصویر كه معرف این ابژه ها می باشند نیز وجود دارد. ویتگنشتاین همانطور كه روابط میان ابژه های واقعیت را صورت منطقی واقعیت تلقی می كند، روابط میان عناصر تصویر را نیز «ساختار تصویر» می نماید. ساختار منطقی تصویر، خواه در اندیشه یا در زبان، همشكل و همریخت ساختار منطقی حالت امور واقعی است كه بازنمایی می كند (مقاله‌ی اینترنت «لودویگ ویتگنشتاین» از دایره المعارف اینترنت) لذا یك نوع اشتراك میان تصویر و واقع در صورت منطقی شان وجود دارد، در صورتی كه این اشتراك در میان نباشد در آن صورت تصویر نمی تواند واقع را بازنمایی كند، زیرا «در تصویر و چند تصویر شده، بایستی وجه مشتركی در میان باشد تا اولی تصویر دومی گردد.» ( رساله 161/2) رابطه‌ی تصویریی كه میان تصویر و چند تصویر شده تحقق می یابد ناشی از همین اشتراك در صورت و هم آرایی و تطابق عناصر آنهاست و همین هم آرائی است كه این امكان را به تصویر می دهد تا تصویر كننده‌ی واقعیت باشد (رساله 1515/2 و 1514/2)

ویتگنشتاین از آنجایی كه ساختار و تركیب نمایش یك تصویر را شكل و صورت منطقی می نامد، به همین علت نیز مقصر است. هر آنچه كه یك تصویر است، یك تصویر منطقی نیز می باشد، در حالی كه هر تصویری به عنوان مثال نمی تواند فضایی باشد (رساله 182/2).

اما این صورت منطقی تصویر به وسیله‌ی خود تصویر نمی تواند منعكس شود و صرفاً هر تصویری می تواند دال بر آن باشد، ویتگنشتاین معنای یك تصویر را «آنچه را كه یك تصویر مجسم می دارد» تعریف می كند (رساله 221/2) و معنای آن را متمایز از صدق و كذب آن می داند می گوید «آنچه را كه تصویر مجسم می كند، آن را مستقل از درست یا نادرست بودنش و بر مبنای شكل نمایش آن مجسم می نماید» (رساله 22/2) و معتقد است، درستی و نادرستی تصویر نیز به واسطه‌ی سازگاری یاناسازگاری مضمون تصویر با واقعیت تعیین می شود (رساله 222/2) یعنی باید آن را با واقعیت مقایسه كرد تا درستی یا نادرستی آن را تعیین كنیم، بدین ترتیب تعیین پیش بینی درستی یا نادرستی تصویر را رد می كند و می گوید «تصویر به تنهایی نمی تواند معرف درستی یا نادرستی خود باشد» (224/2)

وینگشتاین تمایز میان معنا و صدق و كذب گذاره را نیز در رساله مطرح می كند زیرا طبق نظریه‌ی تصویری اش گذاره نیز تصویر واقعیت می باشد و معتقد است كه هر گزاره‌ی قبل از تعیین صدق و كذب آن باید معنایی داشته باشد یعنی در تقسیم اولیه ابتدا گزاره را به معنادار و بی معنا تقسیم می كند و بعد صدق و كذب آنها را مطرح می كند.

وینگشتاین بعد از اینكه مطالب مربوط به تصویر را مطرح كرد به بیان ماهیت اندیشه می پردازد، این ماهیت اندیشه را در اصل سوم رساله ذكر می كند كه معرف نحوه‌ی گذر فلسفه‌ی وینگشتاین از هستی شناسی به معرفت شناسی است و در آن به بیان چگونگی ارتباط و پیوند میان جهان و اندیشه‌ی معطوف به جهان می پردازد او در این اصل اندیشه را «تصویر منطقی واقعیتها» معرفی می كند به عبارت دیگر «یك اندیشه ، فقط وقتی اندیشه است كه ساختار منطقی یك گزاره یا تصویر را داشته باشد» (هاوارد ماونس در آمدی بر رساله‌ی منطقی – فلسفی ، ص 159) وینگشتاین اندیشه را به این دلیل تصویر عالم می داند كه اندیشه «امكان وضعی كه اندیشه از آن برخاسته است…» را بازنمایی می كند لذا تصویر است، اما تصویر منطقی بودنش بدین جهت است كه همانطور كه در مبحث مربوط به تصویر گفته شد، هر تصویری چون ساختار منطقی اش با ساختار منطقی آنچه كه تصویر می كند مشابه و مشترك است لذا تصویر منطقی می باشد، اندیشه نیز كه واقعیت را تصویر می كند و ساختار اجزای آن با ساختار اجزای واقعیت مشابه و مشترك است لذا تصویری منطقی می باشد. اما صرفاً تصویر منطقی «آنچه كه ممكن است» می باشد زیرا وینگشتاین معتقد است كه صرفاً آنچه ر
ا كه ممكن است می توان به اندیشه در آورد «اندیشه در بردارنده‌ی امكان وضعی است كه اندیشه از آن برخاسته است. هر آنچه اندیشیدنی است، ممكن نیز می باشد» (رساله 02/3) اما هر آنچه كه غیر منطقی باشد به اندیشه در نمی آید (رساله 03/3) و اشكال این امر را نیز در این می داند كه یك امر «غیرمنطقی» قابل گفتن نیست یعنی «ما نمی توانیم بگوئیم كه یك جهان«نامنطقی» چگونه است» (رساله 031/3) عدم امكان بیان یك چیز «غیرمنطقی» را با عدم امكان ترسیم یك شكل هندسی بر خلاف قوانین فضا مقایسه می كند و می گوید همانطور كه نمی توان شكل هندسی را بر خلاف قوانین فضا ترسیم كرد یك امر خلاف منطق را نیز نمی توان به زبان بیان كرد (رساله 032/3).

وینگشتاین پس از اینكه در اصل شماره‌ی سه رساله، اندیشه را تصویر منطقی واقعیتها معرفی می كند در اصل شماره‌ی چهار، اندیشه را به عنوان گذاره‌ی معنی دار تعریف می كند «اندیشیدن» را «نوعی زبان» می داند، «چون اندیشه هم، البته، تصویر منطقی جمله است و لذا در واقع نوعی جمله است » (یادداشتها، صفحه 82) او معتقد است كه «در گزاره یك اندیشه از لحاظ حسی ادراك پذیر می گردد.» (رساله 1/3) لذا گزاره چیزی نیست جز همان اندیشه كه صورت حسی یافته است در واقع اصل چهارم رساله وسیله‌ی صورت بندی اندیشه را همان گزاره‌ی معنی دار تلقی می كند ممكن است این عقیده‌ی وینگشتاین كه «اندیشه، جمله ای معنادار است» این گمان را در ما پدید آورد كه كلمات یك جمله می توانند اجزای سازنده‌ی یك اندیشه باشند. اما وینگشتاین این عقیده را رد می كند و معتقد است، آنچه اندیشه را تشكیل می دهد، یعنی اجزای اندیشه، اجزایی فیزیكی هستند كه «همان نوع نسبتی را با واقعیت دارند كه كلمات دارند» اما در عین حال اعتراف می كند كه نمی داند این اجزاء چه هستند و وجود این اجزاء را نیز به مانند وجود اعیان بسیط واقعیت به طور پیشینی مطرح می كند و می گوید «من نمی دانم اجزای اندیشه چه هستند،‌اما می دانم كه اندیشه باید چنان اجزایی را داشته باشد كه با كلمات زبان مطابق باشند» (یادداشتها، صص 30-129).

نورمن مالكوم براساس این گفته‌ی وینگشتاین ،‌می گوید «از این ملاحظات چنین بر می آید كه نظر وینگشتاین این نبود كه اندیشه وجمله‌ی معنادار دقیقاً یك چیزند، بل این بوده كه اندیشه و جمله دو چیزند با اجزای متناظر دارای ماهیت های مختلف، هر كدام از این دو چیز یك تصویر است.» (نورمن مالكوم، ص 15) اما هارتناك معتقد است كه یكی دانستن اندیشه و قضیه و حكم به اتحاد آنها نادرست و اشتباه نیست اما باید منظور از «اندیشه» را مشخص كنیم. اندیشه می تواند به معنی تركیبی از عوامل ذهنی باشد و یا ممكن است به معنای حدیث نفس با خویشتن باشد. در این معانی، اندیشه را نمی توان با بقیه یكسان دانست اگر ما اندیشه را به معنی آنچه اندیشیدن متضمن آن است یا القاء می كند، بگیریم، در آنصورت می توانیم اندیشه را همان قضیه بدانیم و این سخن وینگشتاین كه تصویر منطقی امر واقع، اندیشه است،‌قابل ایراد نخواهد بود. (هارتناك، صص 64 و 63) حال كه طبق نظر وینگشتاین اندیشه مجله ای معنی دار است و جمله نیز بر حسب نظریه‌ی تصویری ، تصویری از واقعیت عالم است از این رو می توان گفت كه «مجموع اندیشه های صحیح، تصویری از جهان » ارائه خواهد كرد» (رساله 01/3). نكته‌ی مهمی كه باید در باب اندیشه به آن توجه كرد این است كه به نظر وینگشتاین اندیشیدن و فكر كردن بدون زبان غیر ممكن است، برای اینكه بتوان در مورد واقعیت اندیشه لازم است كه واقعیت را طبقه بندی كنیم اما این طبقه بندی اشیاء مستلزم به كاربردن زبان و طبقه بندی این اشیاء است. جان سرل در توضیح این مطلب می گوید وینگشتاین «به این نكته اذعان می كرد كه واقعیت همانطور كه ما بخش بندی می كنیم، بخش بندی می شود و تنها از درون زبان است كه می توانیم فكر كنیم چگونه تقسیمش كنیم. ما این شیء را فقط می توانیم دست تصویر كنیم و آن دیگری را میز، زیرا مفاهیم یعنی الفاظ مربوط به آنها را در اختیار داریم. ولی نكته‌ی مورد نظر او از این عمیق تر است. به نظر وینگشتاین ، ممكن نیست جدا از تعبیرهای لفظی، اساساً چیزی به نام فكر كردن وجود داشته باشد یا حتی چیزی به اسم تجربه، لااقل تجربه به معنای یكی از ویژگیهای عمر ما افراد انسانی، از زمانی كه به بزرگسالی می رسیم. به عقیده‌ی او فكر كردن چیزی جز عمل كردن با تعبیرات لفظی نیست، بنابراین ، زبان در همه‌ی كنج و كناره های تفكر – و لذا در سراسر تجربه‌ی بشری – رخنه می كند.» (بریان مگی، فلاسفه‌ی بزرگ، ص 553).

ماهیت زبان

وینگشتاین در دوره‌ی اول فعالیت فلسفی خود به دنبال یك نظریه‌ی جوهر بوده كه بتواند آن را به عنوان ماهیت تمامی زبانها لحاظ كند گویا هنوز در همان فضای فلسفی سنتی قرار دارد به مانند فلاسفه سنتی به دنبال ارائه‌ی نظریه و تعریف كلی و واحدی است كه همه‌ی موارد و مصادیق را در بر گیرد. فلاسفه‌ی سنتی همچون افلاطون همواره در پی آن بودند كه برای واژه هایی چون سرقت، عدالت ، زیبایی، عشق، … یك تعریف كلی ارائه بدهند و در این تعریف ماهیت كلی را در نظر می گرفتند كه موارد و مصادیق آن واژه به واسطه‌ی داشتن این ماهیت كلی بدان نام موسوم هستند.

همانطور كه قبلاً گفته شد سیر روش پژوهشی وینگشتاین بدین گونه است كه از بنیادهای منطق شروع می كرد تا به استنتاج ماهیت زبان و
از آن پس به استنتاج ماهیت و ساختار جهان بپردازد. بر همین اساس نظریه‌ی زبانی ویتگنشتاین بر اصول و بنیانهای منطق شكل می گیرد و در دوره‌ی اولیه ارتباط عمیقی میان فلسفه و منطق و اصول آن برقرار می شود این جنبه‌ی فلسفی وینگشتاین تحت تأثیر اندیشه های راسل است به طوری كه برای سهم آراء و نظریات این دوره به ویژه آنچه كه درباره‌ی منطق مطرح می شود باید با پیشرفتهای قبلی منطق و كارهای اخیر و راسل آشنا باشیم.

(هاوارد ماوسن، درآمدی بر رساله، ص 11) مهمترین عاملی كه باعث می شود فلاسفه ای چون راسل و وینگشتاین ارتباط عمیقی میان فلسفه و منطق برقرار سازند این است كه به نظر آنها هر فلسفه‌ی معتبری باید از تحلیل منطقی گزاره ها آغاز شود و لذا روشن است كه چنین نگرش و رویكردی به فلسفه، آن را به منطق پیوند می زند هر چند وینگشتاین درك متفاوت و بدیعی از فلسفه و منطق در مقایسه با راسل دارد. (احمدی، تحلیل زبانی فلسفه، ص 9). هدف وینگشتاین از تحلیل منطقی گزاره ها كشف ماهیت و جوهر زبان است كه به دنبال كشف این ماهیت می توان به تعیین دقیق حدود زبان نائل شد اما برای كشف ماهیت زبان دو راه بیشتر در پیش ندارد یا زبان را باید تعریف كرد كه در آن صورت یك حقیقت ضروری محض به دست خواهد آمد و یا اینكه ماهیت زبان را باید به طور تجربی بررسی كرد اما وینگشتاین با بررسی تجربی ماهیت زبان موافق نبود زیرا او به دنبال كشف جوهر و ماهیت كلی زبان بود. (پیرس، صص 90-89).

ماهیتی كه همه‌ی زبانها به واسطه‌ی داشتن آنها در مجموعه‌ی افراد و مصادیق «زبان» قرار می گیرند. این ماهیت كلی در قالب و نظریه‌ی تصویری» متبلور می شود كه براساس آن زبان به عنوان مجموعه‌ی گزاره هایی تعریف می شود كه عالم واقع را تصویر می سازند بر اساس این ماهیت كلی زبان می توان یك صورت و تركیب واحدی را برای همه‌ی زبانها ارائه كرد كه بر طبق آن كاركرد ذاتی زبان، تصویرگری و حكایت گری عالم است. وینگشتاین در ایده‌ی «حكایت گری» تحت تأثیر فراوان ایدئالیسم شوپنهاور و هرتز است. هرتز معتقد است كه توبیخ علمی به مدد تبیین ماهیت «حكایت گری» میسر است. عالم تصویرهایی از واقعیت بدست می دهد به گونه ای كه پیامدهای منطقی این تصویر منطبق بر پیامدهای عینی واقعیتهای خارجی ای است كه این تصویر نشان می دهد (واله، متافیزیك و فلسفه‌ی زبان، صص 6-405) طبق نظریه‌ی تصویری ماهیت كلی گزاره ها معین می شود كه براساس آن عملكرد هر جمله ای تصویرگری واقعیت یا وضح امر واقع است كه یا در عالم تحقق یافته است و یا ممكن می باشد واژه ها و كلمات نیز به عنوان اسم تلقی می شود كه بیانگر و ابژه ای در عالم واقع است.

همانطور كه قبلاً گفتیم وینگشتاین براساس نگرش ‌اش زبان و عالم را به عناصر و مؤلفه های تشكیل دهنده‌ی شان تقلیل می دهد و سپس برحسب نظریه‌ی تصویری رابطه ای میان سطوح و اجزاء مختلف آنها برقرار می سازد. حال به بررسی اجزاء زبان كه تصویرگر اجزاء عالم هستند می پردازیم. همانطور كه قبلاً بیان شد، وینگشتاین زبان را مجموعه‌ی گزاره هایی می داند كه عالم را تصویر می كند او كل این مجموعه را در تقسیم اولیه به دو دسته گزاره، یعنی گزاره های اتمی یا بنیادی و گزاره های غیربنیادی تقسیم می كند براساس تناظر سطوح و اجزاء عالم و زبان، گزاره های بنیادین تصویر حالتهای امور ممكن در عالم می باشند. گزاره های بنیادین تركیبی از نامهای بسیط هستند كه معرف ابژه های بسیط عالم واقع می باشند به طوری كه اگر این ابژه های بسیط را بشناسیم، می توانیم معنای جمله های ابتدایی را بفهمیم. اما این گزاره ها را نمی توان به عناصر و جمله های دیگری تجزیه و تحلیل كرد زیرا جمله‌ی بنیادین تركیبی از اسمها به عنوان نشانه های بسیط گزاره می باشند و آنچه كه این جمله نمایانگر آن است نیز یك وضع امر بسیط می باشد «بسیط ترین گزاره ، یعنی گزاره‌ی بنیادین حاكی از وجود یك وضعیت بسیط است» (رساله 21/4).

دلالت و حكایت گری اسمها از اشیاء به طور بی واسطه صورت می گیرد لذا جمله‌ی بنیادین نیز پیوندی بی واسطه میان اشیاء را تصویر می كند و در واقع در جملات بنیادین است كه می توان رابطه‌ی تصویری میان زبان و عالم را به نحوی روشن و آشكار مشاهده كرد. (حسین واله، متافیزیك و فلسفه‌ی زبان، صص 23-22). هر چند گزاره های بنیادین نقش و اهمیت به سزایی در فلسفه‌ی اولیه‌ی وینگشتاین دارند. اما وی هیچ نمونه ای را از این گزاره ها ارائه نمی كند و تنها چیزی كه در مورد آنها می گوید این است كه این گزاره ها مستقل از یكدیگرند و نمی توانند از یكدیگر استنتاج شوند، درست همانطور كه امور واقع موجود در عالم واقع را امور ممكن می دانست كه هیچ گونه ضرورتی میان آنها وجود ندارد لذا نمی توان وجود یك امر واقع را از وجود دیگری استنتاج كرد. بر همین اساس گزاره های بنیادین و ابتدایی نیز كه تصویرگر این امور ممكن اند نیز ضروری نیستند. و لذا استنتاجی نیز نمی توان از آنها انجام داد و باید آنها را مستقل از یكدیگر دانست. این موضوع نتیجه‌ی نظریه‌ی وینگشتاین درباره‌ی ضرورت است.

زیرا طبق نظر وینگشتاین تنها ضرورت موجود، ضرورت منطقی است و در عالم واقع هیچگونه ضرورتی وجود ندارد و همه چیز تصادفی است «فراسوی منطق همه چیز تصادف است.» (رساله 3/6). براساس همین نظریه است كه می گوید امور واقع اتمی و گزاره های اتمی مستقل از یكدیگرند و لذا گزاره هایی چون « a قرمز است» و « aسبز اس
ت» را بر خلاف نظر راسل، گزاره های بنیادین نمی داند زیرا گزاره های بنیادین نمی توانند گزاره‌ی دیگری را ایجاد كنند و یا متضاد با یكدیگر باشند در حالیكه ما ازگزاره‌ی «a قرمز است» می توانیم گزاره‌ی «a قرمز نیست» را استنتاج كنیم. (راتلج دایره المعارف؟ جلد؟ ص، 760). گزاره های غیر بنیادین را نیز گزاره هایی می داند كه تصویرگر عالم اند اما در این گزاره ها نمی توان به صراحت و روشنی حالت تصویرگری را مشاهده كرد بلكه باید آنها را به گزاره های بنیادین تجزیه و تحلیل كرد تا این خصوصیت تصویری آنها روشن و آشكار گردد. با تحلیل گزاره های بنیادین ما به بنیادی ترین سطح زبان كه همان نامها كه ما به نظریه ای در باب زبان نائل می شویم كه كل جنبه ها و ابعاد عالم واقعی را آئینه وار منعكس می كند و گزاره های زبان با آنچه كه آنها را تصویر می كنند مرتبط می شوند (مقاله‌ی معنا و تصویرگری، ص 20).

برای دانلود فایل بر روی دکمه زیر کلیک کنید

دریافت فایل

مدیریت

طراح و مدیر مارکتینگ پروژه _ خوشحال میشم که بتوانم قدمی در رشد و برطرف ساختن نیازهای شما عزیزان بردارم.

مطالب زیر را حتما بخوانید:

قوانین ارسال دیدگاه در سایت

  • چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  • چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه: