داستان زیبای شبحی در اپرا
دانلود داستان زیبای شبحی در اپرا
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 7 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 8 |
*داستان زیبای شبحی در اپرا*
آن ها قبل از اپرا ، در مزان اجرای اپرا و بعد از اپرا دربارة شبح صحبت كردند. ولی خیلی ارام صحبت می كردند و قبل از حرف رشدن پشت سرشان را نگاه می كردند .
وقتی اپرا ستمام شد ، دخترها به رختكن شان بازگشتند . نا گهان آنها صدای كس را در راهرو شنیدند ، و خانم گری ، مادر مگ به داخل اتاق دویذ . او زنی بود . چاق ، با رفتاری مادرانه و چهره ای قرمز و شاداب . اما آن شب صورتش سفید بود.
او گریه كنان گفت : (( آه دخترا ، ژوزف مرده ! شما میدونین كه او خیلی سپاین سدر چهارمین طبقه زیرصحنه نمایش كار می كرد . كاركنان دیگر صحنه ، جسد اونو یك ساعت پیش اونجا پیدا كردن با یه طناب دورگردنش !))
خانة اپرا مكان مشهوری بود و مدیران خانه اپرا اراد خیلی مهمی سیودند این اولین هفته كار برای آن دو مدیر جدید موسیوآرمان مونشار من و موسیو فیرمن سریشارد بود . فردای آن روز دو مرد در دفتر كارشان درباره ژوزف بود كه صحبت می كردند .
موسیو آرمان با عصبانیت گفت : (( این یا یه اتفاق بود یا بوكه خودكشی كرده ))
مسیو فیرمن گفت (( یه اتفاق ؟ خودكشی ؟ دوست من ، سكدوم داستان رو میخوای ؟ یااین س كه داستان شبح رو می خوای ؟
موسیو آرمان گفت : (( با من راجع به اشباح محبت نكن ! توی خانة اپرا ، ما 1500 نفر داریم كه برامون كار میكنن و همه دارن سدرباره شبح حرف سمیزنن . همة اونا احمقن ! من نمیخوام دربارة سشبح چیزی بشنوم ، خب ؟ ))
موسیو سفیرمن به سنامه ای كه روی میز ، پهلوی او قرار داشت مگاه كرد گفت : (( آرمان ما با این نامه میخوایم چكاركنیم ؟ ))
موسیو سآرمان فریاد زد : ((چكار كنیم ؟ )) ((مسلماً هیچ كاری ! چه كاری میتونیم بكنیم ؟ ))
آن دو مرد دوباره نامه را خواندند . خیلی طولانی نبود .
موسیو سآرمان كه دوباره عصبانی شده بود . گفت : (( برای لژ 5 بلیت سنفروشید ! 20.000 فرانك در ماه !)) (( این بهترین لژ خاسنه اپراست و ما به آن پول احتیاج داریم غیر من و بگو ببینیم بی ا.جی كیه ؟ ))
موسیو فیر من گفت : (( منظور ، شبح اپراست . اما آرمان ، تو راست میگی .دربارة این نامه ، ا هیچ كاری نمیتوانیم بكنیم . این یه شوخیه ، یه شوخی بد . یه كسی در این ساختمان فكر میكنه كه چون ما این جا تاه وارد هستیم احمق سهم هستیم . س هیچ شبحی در اپراخانه وجود نداره ! ))
سپس آن دوبارة برنامة آن شب اپرا صحبت كردند كه فاوست بودو معمولاً كارتولا اپرای ماراریتا را اجرا می كرد . كارلوتا اسپانیایی بهترین خوانندة ما مریض میشه ! و همین امروز صبح با نوشتن یك نامه به ما اطلاع میده كه حالش خوب نیست و نمیتونه امشب بخونه ! ))
موسیو فیرمن سبلافاصله گفت (0 آرمان ، دوباره عصبانی نشو )) (( ما كریستین دئه رو داریم ، اون خوانندة جوان از كشور نرو ، میتونه امشب مارگاریتارو بخونه س. اون صدای خوبی داره . ))
((اما اونخیلی جوونه و هیچ كس اونو نمیشناسه س! هیچ كس نمیخواد به یه خوانندة جدید سگوش سبده . ))
(( صبر كن تا ببینیم . س شاید سدئه بهتر از كارلوتا بخونه كسی چه میدونه ؟ ))
قوانین ارسال دیدگاه در سایت