مبانی نظری وپیشینه تحقیق محیط یادگیری

مبانی نظری وپیشینه تحقیق محیط یادگیری

توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

یكی از عناصر پیش زمینه ی مؤثر بر بازده و پیامدهای یادگیری ،ساختار و محیط یادگیری اول است، عوامل موقعیتی یا محیطی،عوامل ایجاد كننده فضایی هستند كه درآن تكلیف یادگیری انجام می شود(بیگز،1985 به نقل از پارسا وساکتی1386 ص110).توجه به مؤلفه محیط یادگیری تقریباً به اوائل سال 1960 برمیگردد یعنی زمانی كه بلوم اشاره كرد كه می توان از ملاك محیط یادگیری كلاس برای پیشبینی پیشرفت تحصیلیافراد استفاده كرد.در آن زمان تحقیقات درخصوص موفقیت تحصیلی افراد متوجه محیط های یادگیری كارآمد شد(اندرسون و والبرگ، 1974؛والبرگ،1974 به نقل از پارساوساکتی1386 ص110). علاقه به تحقیق درباره محیط یادگیری، به ویژه از زمانی بیشتر شد كه محققان دریافتند كه بازده و پیامدهای یادگیری شناختی وعاطفی و نگرش افراد در مورد یادگیری، تاحد زیادی تحت تأثیر ادراك آنها از این محیط است(اندرسون و والبرگ،1974 به نقل از پارسا وساکتی1386).محیط یادگیری از آن زمان به بعد به ادراك مشترك دانش آموزان و استادان از محیط كلاس درس اطلاق شد(فریزر،1986 به نقل از پارسا وساکتی1386ص110).

عوامل فردی

علاوه براینها تأثیر عنصر ادراك از محیط و موقعیت یادگیری در بازده و پیامدهای یادگیری ، عوامل فردی نیز جایگاه ویژه ای دارند.همان طور كه می دانیم دانش آموزان از لحاظ توانایی های ذهنی، روش های آموختن ،سبك و سرعت یادگیری، آمادگی و علاقه و انگیزش نسبت به كسب دانش و انجام فعالیت های تحصیلی باهم تفاوت دارند.بنابراین درنظر گرفتن تفاوت های فردی افراد در آموزش و برخورد متناسب با ویژگی های خاص آنان از وظایف مهم هر نظام آموزشی است.نتایج پژوهش های انجام شده دراین باره نیز بر این حقیقت تأكید كردهاند كه توجه به تفاوت های فردی یادگیرندگان از سوی مربیان، در بهبود كیفیت یادگیری و افزایش سطح پیشرفت تحصیلی آنان بسیار تأثیرگذار است. آنچه در سال های اخیر بیشتر از بقیه عوامل مؤثر بر یادگیری نظر روانشناسان تربیتی و متخصصان آموزشی را به خود جلب كرده، تنوع سبك های تفكر و رویكردهای یادگیری بوده است. این تفاوت ها عمدتاً در چگونگی برخورد یادگیرنده با موضوع های مختلف یادگیری و نحوه فراگیری، نگهداری واستفاده از آن یادگیری ها مطرح بوده است.(پارساو ساکتی1386 ص110).

سبك تفكر

سبك تفكر، رویكرد ترجیحی فرد برای استفاده از توانایی های خودش است.به عبارت دیگر، سبك تفكر به خودی خود توانایی به حساب نمیآید،بلكه یك گرایش ترجیحی است (استرنبرگ^[1]،1994 به نقل از یمینی وهمکاران 1387ص88). به اعتقاد استرنبرگ سبك تفكر در افراد، شیوه ای برای به كارگیری توانایی های آنها است.از نظر او تمایز بین سبك و توانایی مهم است. توانایی، یعنی آنكه فرد بتواند از عهده كاری خوب برآید.حال آن كه سبك فرد یعنی تمایل او به چگونگی انجام دادن كاری. بی شك،دو فرد با توانایی های یكسان می توانند سبك های تفكر گوناگونی داشته باشند.سبك های تفكر نه خوب هستند نه بد،بلكه با یكدیگر متفاوت هستند (استرنبرگ، 1994 به نقل از یمینی وهمکاران1387).استرنبرگ از 13 سبك تفكر نام می برد و آنها را در پنج بعد جای می دهد كه عبارتند از: كاركردها^[2]،شكلها، سطح ها،گستره ها و گرایش ها( زانگ و استرنبرگ،2005 به نقل ازحجازی و همکاران).

[1]. Sternberg

[2].Functions