مقاله بررسی داستان قلب سرچشمه افكار
مقاله بررسی داستان قلب سرجشمه افكار در 230 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 252 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 230 |
مقاله بررسی داستان قلب سرجشمه افكار در 230 صفحه ورد قابل ویرایش
افكاری
برآمده از درون
هر قدر زمان بیشتری
را صرف چیزی كه
نمی خواهیم داشته باشیم
بنماییم، بیشتر آن را نزد خود
خواهیم داشت.
(بی نیازی)
من فردی مثبت و پذیرا هستم
من آگاه هستم كه با تمامی زندگی یگانه شده و پیوسته ام. آن حكمت بیكران مرا در برگرفته و در وجودم نفوذ كرده است. بنابراین كاملاً اعتماد دارم كه كاینات از من در هر مسیر مثبتی حمایت خواهد كرد. من به واسطه زندگی، آفریده و این سیاره به من اعطا شده است تا تمامی نیازهایم را برآورده سازد. هرچه كه احتمالاً نیاز داشته باشم، از پیش در این جا در انتظار من است. این سیاره، خیلی بیش از آن كه بتوانم بخورم، مواد غذایی، خیلی بیش از آن كه بتوانم خرج كنم، پول، خیلی بیش از آن كه بتوانم ملاقات كنم، انسان، خیلی بیش از آن كه بتوانم تجربه كنم، عشق و خیلی بیش از آن كه بتوانم در تصور آورم، لذت و شادمانی در خود دارد. تمام آن چه مورد نیاز و تمایل من باشد، در این جهان وجود دارد و همه آن ها از آن من است تا در اختیارشان داشته باشم و از آن ها استفاده كنم. آن ذهن بیكران واحد، آن شعور یگانه نامتناهی، همیشه به من پاسخ مثبت می دهد، بدون توجه به آن كه برای باورداشتن، اندیشیدن یا بر زبان آوردن، چه چیزی را برمی گزینم. همواره پاسخ كاینات به من “آری” است. من وقت خود را با اندیشیدن به موضوعات منفی تلف نمی كنم. پاسخ های مثبت خود را با دقت و مراقبت برمی گزینم و اراده می كنم تا به خودم و زندگی به مثبت ترین شیوه بنگرم. بنابراین به فرصت ها و كامیابی ها خوش آمد می گویم و به هر نیكی پاسخ مثبت می دهم. من فردی مثبت هستم و در دنیایی مثبت كه در تعامل با كایناتی مثبت قرار دارد، زندگی می كنم و از این كه همه امور، این طور است كه هست، بسیار خرسندم. از این كه با حكمت كاینات یكی شده و توسط قدرت آن حمایت می شوم، شكرگزار و شادمان هستم. خدایا، تو را برای تمام آن چه حالا و این جا در اختیار دارم تا از وجودشان لذت ببرم، سپاس می گویم.
در آینه
بنگرید و بگویید:
“من، خود را به همین صورتی
كه هستم،
دوست دارم و می پذیرم.”
حال
چه موضوعی در ذهن شما شكل می گیرد؟
به چگونگی احساس خود
توجه كنید.
شاید این، كانون مشكل شما باشد.
(پذیرش)
من تمام بخش های وجود خودم را می پذیرم
بزرگترین بخش بهبود و تمامیت بخشیدن به خود، پذیرش خود در تمامی ابعاد است، پذیرش خود در زمان هایی كه كارها را به خوبی انجام داده ایم و در اوقاتی كه به آن خوبی كه باید انجامشان نداده ایم. زمان هایی كه وحشت زده بوده ایم و اوقاتی كه عشق ورزیده ایم، زمان هایی كه بسیار احمقانه و ساده لوحانه رفتار كرده ایم و اوقاتی كه بسیار هوشمند و زیرك بوده ایم، زمان هایی كه عملكردی نابخردانه داشته ایم و اوقاتی كه برنده از كارزار بیرون آمده ایم. تمامی این ها، بخش هایی از موجودیت خود ما هستند. بیشتر مشكلات ما از آن جا ناشی می شوند كه برخی از این بخش ها را از خود دور می كنیم، كه خودمان را به طور كامل و بدون قیدوشرط دوست نمی داریم. بیایید از این پس، به پشت سرمان و به زندگی كه سپری كرده ایم با شرمندگی نگاه نكنیم، بلكه گذشته را به عنوان غنا و كمال زندگانی در نظر آوریم. بدون وجود این غنا و كمال، قطعاً نمی توانستیم در جایگاهی كه امروز ایستاده باشیم، قرار داشته باشیم. لذا زمانی كه خودمان را با تمام وجود بپذیریم، تمام و كمال و یكپارچه می شویم و بهبودی می پذیریم.
چنانچه خود را جامع و
تمام و كمال
دوست نمی دارید،
جایی در مسیرتان این را آموخته اید.
در حالی كه می توانید این
آموخته را فراموش كنید
و از همین حالا
شروع كنید به مهربان بودن با خودتان.
(پذیرش)
تمامی آن چه برای خود آفریده ام را می پذیرم
من دقیقاً خود به همین صورت كه هستم، دوست می دارم و می پذیرم و در هر موقعیتی كه قرار داشته باشم از خودم حمایت می كنم، به خود اعتماد و خود را قبول دارم. قلب من می تواند مالامال از عشق به خودم باشد، عشقی كه اگر دست خود را بر روی قلبم قرار دهم، می توانم حسش كنم. می دانم كه دقیقاً همین جا و همین حالا، در قلبم فضای زیادی برای پذیرش خود دارم. من جسمم را، وزنم را، قدم را، ظاهرم را، جنسیتم را و تجربیاتم را قبول دارم و آن ها را با تمام وجود می پذیرم. تمام آن چه برای خود آفریده ام را می پذیرم، گذشته و اكنونم را و مشتاق شكل گیری و وقوع آینده ام نیز می باشم. من تجلی باشكوه و خدایی حیات، و بنابراین لایق بهترین ها هستم و این را برای خودم
می پذیرم. من معجزه را باور دارم، همین طور بهبودی و یكپارچگی را. و بیش از تمام این ها خودم را می پذیرم و باور دارم. من ارزشمند هستم و كیستی و موجودیت خود را می پرورم و گرامی می دارم. و چنین باشد.
ما خود
موقعیت ها را می آفرینیم
و سپس
نیروی خود را به دلیل
سرزنش دیگری به خاطر عجز و ناتوانی
خودمان
به هدر می دهیم.
هیچ فرد، جایگاه و موقعیتی
كنترل و برتری بر ما ندارد.
هر یك از ما
در هنگام اندیشیدن در اذهان خود
تنها هستیم.
(تصادفات)
من خود را به شیوه هایی مثبت ابراز می نمایم
معمولاً اگر خود را در میانه یك تصادف، به عنوان طرف آسیب دیده مشاهده كنید، عمیقاً احساس گناه و تقصیر می كنید و شاید فكر كنید لازم است به همین خاطر مجازات شوید. ممكن است كینه های ابراز نشده بسیاری وجود داشته باشند كه باعث شوند احساس كنید حق ندارید از خودتان با بیان خوبی یاد و حمایت كنید. چنانچه به كسی آسیبی وارد آورید، اغلب بر اساس نوعی خشم ابراز نشده به سوی انجام این كار هدایت شده اید. این موقعیت، فرصت بروز و ظهور آن خشم را برای شما فراهم می آورد. در این گونه موقعیت ها همواره “موضوعات” مختلفی در درون شما دست به دست هم می دهند. یك تصادف، اغلب بسیار بیشتر از یك اتفاق ساده است. وقتی تصادفی به وقوع می پیوندد، به درون خود بنگرید تا الگوها و چارچوب های ذهنی خود را در آن ببینید و سپس به جای سرزنش دیگری، او را با عشق بستایید و كل تجربه را رها سازید.
در لحظه ای
كه عبارات مثبت و تاییدآمیز
بر زبان می آورید،
دیگر نقش قربانی را
بازی نمی كنید.
دیگر بی یار و یاور نیستید.
حالا قدرت خودتان را
به خوبی می شناسید و قدر می نهید.
(استخدام)
من در پیشة خود بی اندازه شادمانم
پیشة من تجلیای از حضور خداوند است. من در این حرفه بیاندازه شادمانم و هر فرصت و امكانی را برای به نمایش گذاردن نیروی شعور الهی كه از طریق من عمل میكند، سپاس میگزارم. هر زمان كه كار یا موضوع جدیدی برای دست و پنجه نرم كردن به من واگذار میشود، میدانم كه این فرصتی است كه از سوی خداوند، كارفرمای حقیقی من، به من واگذار شده است، پس افكار خود را ساكت میكنم، به درون میروم و در انتظار كلمات شفابخشی میمانم كه ذهنم را پر میكنند. من این مكاشفه های خجسته را با شادمانی میپذیرم و میدانم كه شایستة پاداشی هستم كه برای كاری كه به خوبی انجامش دادهام، به من اعطا شده است. در ازای انجام این شغل نشاطآور، به فراوانی دربارة من جبران زحمت میشود. همكاران من در زمینة این كشف روحانی، یعنی تمامی نوع بشر، افرادی حامی، پرمحبت، شادمان، مشتاق و توانمند هستند، چه بخواهند از این نقش خود آگاه باشند و چه نخواهند. من آنها را به عنوان تجلیات كامل آن ذهن یگانه میبینم كه با سعی و كوشش فراوان خود را وقف كارشان میكنند. برای این هدف نادیدنی كار كردن، همواره بالاترین مقامها را برای من به ارمغان میآورد و میدانم كه فعالیت خلاقانة من در شغلی كه تجلی آشكار خداوند میباشد، برایم بی نیازی مالی به همراه خواهد داشت كه پاداش به انجام رساندن آن است. و چنین نیز باشد.
جهش
را در گامهای خود
احساس كنید.
چشمهای درخشان خود را بنگرید.
وجود زیبا و سرخوش شما
همینجا حضور دارد.
آن را بخواهید و بطلبید!
(انرژی)
من سلامت و سرشار از انرژی هستم
آگاهم و تصدیق میكنم كه جسم من مكانی مهربان برای زیستن است. من جسم خود را حرمت مینهم و با آن به نیكی رفتار مینمایم. با انرژی كاینات در ارتباطم و اجازه میدهم از طریق من جریان یابد. من انرژی خارقالعادهای دارم و زیبا، درخشان، زنده و زندگی بخش هستم.
هر چه را كه
واقعاً دوست دارید، بیابید:
گلها،
رنگین كمان،
آواز خاصی،
ورزشی كه دوست دارید،
اجازه بدهید
این تصاویر و فعالیتها
جایگزین تصاویری شوند كه
زمانی كه شروع
به ترساندن خود میكنید
در شما شكل میگیرند.
(زمین لرزه/ بلایای طبیعی)
من با طبیعت در هماهنگی كامل به سر میبرم
من به این موضوع دربارة خود واقفم و آن را تصدیق میكنم. خود را دوست دارم و تایید مینمایم. هر چه در دنیای من وجود دارد نیك است. من در هوای باارزش و در عین حال بیدریغ زندگی نفس میكشم و به بدن، ذهن و عواطف خود استراحت میدهم. نیازی ندارم خود را بترسانم. من با تمام جنبههای زندگی در هماهنگی به سر میبرم، با خورشید، ماه، باد، باران، زمین و حركات آن. نیرویی كه زمین را به حركت وامی دارد دوست من است. من با عناصری كه در طبیعت وجود دارند در صلح و صفا به سر میبرم. آن ها دوستان من هستند. من منعطف و جاری هستم و همواره در امنیت و اطمینان به سر میبرم. میدانم كه هیچ آسیبی نمیتواند بر من وارد شود. در امنیت كامل میخوابم، بیدار میشوم و حركت میكنم. نه تنها من، بلكه دوستانم، خانوادهام و كسانی كه دوستشان دارم هم در امنیت هستند. من به نیرویی كه مرا آفرید تا در همه اوقات و تحت هر شرایطی از من حمایت و پشتیبانی كند، اعتماد دارم.
ما واقعیت بیرونی خود را خودمان میآفرینیم. من نیز واقعیتی را برای خود خلق میكنم كه اساس آن بر یگانگی و امنیت استوار باشد. هر كجا كه من باشم، آن جا جزیره سلامت و امنیت است. من در امنیت هستم و این تنها یك تغییر است كه دارد روی میدهد. من خود را دوست دارم و تأیید میكنم. به خودم اعتماد دارم و میدانم كه همه چیز در دنیای من به نیكی میگذرد.
امروز
یك روز هیجان انگیز
در زندگی شماست.
شما در میانة
ماجرای شگفت انگیز هستید
و هرگز
این روند بخصوص
را دوباره طی نمیكنید.
(زندگی جاوید)
من در حال پیمودن مسیر سفری پایان ناپذیر به سوی جاودانگی هستم
در بیكرانگی زندگی همه چیز كامل، یكپارچه و بی نقص است و چرخة حیات نیز همین طور است. در این میانه اوقات تقسیم شده اند؛ وقت شروع، زمان رشد، زمان بودن، وقت خشكیدن و جامه كندن و زمان ترك گفتن. تمام اینها بخشهایی از سیر تكاملی حیات هستند. ما آنها را معمولی و طبیعی تلقی میكنیم و اگر چه در وقت اتفاق افتادن ممكن است اندوهبار باشند، ولی این چرخه و آهنگ گردش آن را میپذیریم. گاهی در میانة این چرخه، یك پایان ناخوشایند و ناگهانی اتفاق میافتد. ما دچار لرزه و احساس وحشت میشویم. كسی كه خیلی جوان است میمیرد، یا چیزی میشكند و فرومیریزد. اغلب افكاری دردآفرین دربارة از دست رفتگان ما برایمان باقی میماند. چرخة خود ما را نیز پایانی خواهد بود. آیا این دوره را تا انتها طی خواهیم كرد یا پایانی زود هنگام برای آن وجود دارد؟ زندگی همواره در حال تغییر است. نه پایانی دارد و نه آغازی، تنها یك چرخه و بازچرخه از مواد و تجربیات است. زندگی هرگز بی حركت، ساكن یا راكد نیست، بلكه هر لحظه نو و تازه میشود. هر پایان خود نقطة آغاز جدیدی است.
كلیه پاسخها
به تمامی پرسشهایی
كه همواره خواهید پرسید
همه همینجا در درون شما نهفتهاند.
هر وقت كه میگویید
“من نمیدانم”
در را بر روی خرد درونی خود
میبندید.
(وسعت بخشیدن و جمع كردن)
من در عشق نفس میكشم و با جریان زندگی جاری میشوم
آیا شما خود را بسط میدهید یا برعكس جمع و كوچك میكنید؟ زمانی كه اندیشهها، باورها و هر چه به شما مربوط میشود را وسعت میبخشید، این عشق است كه آزادانه جاری میشود. ولی وقتی خود را جمع میكنید، دیوارها را در اطراف خود برمیكشید و خود را از همه چیز جدا مینمایید. اگر میترسید، وحشت زدهاید یا احساس میكنید چیزی نادرست در جریان است، شروع كنید به نفس كشیدن. تنفس كردن حصارهای اطراف شما را میگشاید و رهایتان میسازد. این كار ستون فقرات شما را مستقیم میگرداند، قفسة سینة شما را باز میكند و فضای لازم را در سینه شما برای وسعت یافتن قلبتان ایجاد مینماید. با تمرین تنفس، موانع را به كنار میزنید و شروع به باز شدن میكنید. این یك نقطة آغاز است. به جای فرو رفتن در حالت ترس و وحشت كامل، چند بار نفس بكشید و به خود بگویید: “آیا میخواهم خود را جمع و از همه چیز جدا كنم یا مایلم خود را بسط دهم؟”
امروز
یك روز تازه است.
طلبیدن و به وجود آوردن
هر چه نیكی است
را از نو آغاز كنید.
قوانین ارسال دیدگاه در سایت