نگاه و معنا در هنر عكاسی
نگاه و معنا در هنر عكاسی
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 64 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 99 |
موضوع نظری:نگاه و معنا در هنر عكاسی
موضوع عملی:عكاسی ماكروفتوگرافی (چشمها)
فصل اول:
دستگاه بینایی
فصل دوم:
دیدن در عكاسی – خواستگاه عكاس
فصل سوم:
گزینش كادر
فصل چهارم:
زیبایی شناسی در عكس
عكاسی
اندیشه انتقادی در باب عكاسی در سدهی بیستم، بحثهایی در قبال قبول عكاسی به عنوان یك شكل هنری درابتدای این قرن، آثاری در بارة تأثیر عكاسی بر رسانههای هنری قدیمیتر، تحول تاریخ این رسانه و آثار اخر نویسندگان و در راستای ارائهی نظریهی در باره این راسانه را در بر میگیرد.
بسیاری از آثار متأخر در زمینة عكاسی معطوف به جریانهای گوناگون اندیشهی پسیمدرن در راستای شالودهشكنیمدرنیسم در هنر است.
در نظر نویسندگان و هنرمندانی كه این آثار اخیر را عرضه كردهاند، پسی مدرنیسم را بحرانی در فرآیند بازنمایی غربتعریف كرد و عكاسی نقش بسیار مهمی ر در آن ایفا كرده است.
بسیاری از نظریهپردازان مطرح حوزهی عكاسی را به خاطر سرشت بینا رشتهاییاش مورد توجه قرار میدهند. شاید تنها خصلت غالب این رسانه انعطافپذیریاش باشد. این نكته با كاربردهای گوناگون این رسانه در عرصة فرهنگروشن میشود. كاربردهایی كه تنها بخش اندكی از آنها وجهی هنری دارند.
نخستین تاریخ جامع عكاسی بو مونت نیوهال بود. به عنوان كاتالوگ نمایشگاهی در «موزه هنر مدرن» با نام «عكاسی: 1937-1839» نوشته بود، نقش بسیار مهمی در مورد پذیرش قرارگرفتن عكاسی به عنوان یك شكل هنری مشروع ایفاكرد.
در اوایل سده بیستم، شكافی میان دو گونه عكاسی در آمریكا پدید آمد؛ گونهیی كه از خصلت اجتماعی این رسانه بهرهمیگرفت و گونهئی كه با برداشت نابگرایانهی عكاسی «هنری» همخوان بود.
این شكاف موجود میان عكاسی هنری و عكاسی مستند رویارویی دو اسطورهی عامیانه یكی نمادگرا و دیگریواقعگراست.
در كار نابگرایان، از آن جا كه هنر بیان حقیقت درونی به شمار میرود عكاسی یك نهان بین است. اما در عكاسیمستند عكاس یك شاهد و عكس گزارشی از حقیقت تجربی است.
در اروپا عكاسان اجتماعی، كارشان را بر پایهی واقع گرایی طبقاتی استوار كرده بودند. والتر بنیامین از نخستیننظریهپردازانی بود كه در بستری سیاسی در باره عكاسی دست به قلم برد.او تأثیر تكنولوژی بر شاخههای مختلف هنررا مورد توجه قرار داده است. با تكثیر مكانیكی كه به واسطة عكاسی امكانپذیر شد اقتدار اثر هنری، یا به تعبیر بنیامین«هاله»ی بیهمتای آن از بین میرود. حال انبوه نسخههای بدل جای نسخهی اصل را میگیرد. یكی از عمیقترین عواقب تكثیر مكانیكی برای هنر كه بنیامین در مقابله خود به آن پرداخته رسیدن به این تصور میباشد كه هنر دیگر مبتنیبر آئین نبوده، بلكه بر پایهی سیاست استوار شده است. اساس این تصور را كاهش فاصلهی موجود میان بیننده و اثرهنری تشكیل میداد. با افزایش دسترسپذیری اثر هنری، ارزش آئینی آن كاهش مییابد.
سرآغاز اندیشهی پسیمدرن در هنر را میتوان در ساختارگرایی و پساساختارگرایی به ویژه در نوشتههای رولان بارت یافت. نوشتههای بارت اهمیت خاصی در زمینهی عكاسی و تكوین یك «نظریهی عكاسی» دارند. بارت در مقالهی «پیامعكاسانه» (1961) «نوع» خاصی از عكاسی یعنی عكاسی مطبوعات را مورد بررسی قرار میدهد. جریانهای تازه دنیای هنردر اواخر دههی هفتاد عكاسی را در محور نقدهای خود بر مقولهی «بازنمایی» قرار دادند
. این روی كرد متخصصان هنرمفهومی به عكاسی در اواخر دههی شصت و در دههی هفتاد، اساساً از اشتیاقی مدرنیستی به خلق هنری نشأتمیگرفت كه برداشتهای سنتی از ماهیت هنر را متزلزل میسازد.
دامنهی تأثیرگذاری هنر مفهومی حوزههای سنتیتر عكاسی را نیز فرا گرفت. اگرچه عكاسی به عنوان یك شكل هنریمدرنیستی پذیرفته شده بود، مقتضیات این هدف، یعنی خلوص و خودآئینی عكاسی به عنوان یك رسانه، دیگر از جملهمسائل مطرح در دنیای هنر به شمار نمیرفتند. جالب آن كه توجه فزاینده به این رسانه به نوبهی خود ارزش اقتصادیآن در دنیای هنر را افزایش داده است. محوریتیابی عكاسی به این معنا است كه عكاسی دیگر چون گذشته در دنیای هنر غریبه نیست. در دههی هشتاد دنیای هنر به طرز فزایندهیی به عكاسی به عنوان راهی برای برقراری تماس تازهیی باامور اجتماعی و درنتیجه به عنوان وسیله برای جانبخشی دوباره به كالبد هنر توجه نشان داد. عكاسی در اكثر آثار ایندوره محملی برای نقد محسوب میشود؛
قوانین ارسال دیدگاه در سایت