خط و تذهیب و نقاشی در اسلامى
پیدایى خط نیز چونان شعر و موسیقى در وجهه نظر اسلامى هنرمندان مسلمان بنیادىمیتولوژیك و الهامى و ازلى یافته است و در قصص مقدس درباره پیدایى خط روایاتمختلفى است
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1.333 مگا بایت |
تعداد صفحات | 21 |
خط :
به بیان قرآن زبان و خط ودایعىاند الهى در انسان كه آدمى با آن از اسماء الله حكایتمىكند و به معرفت الله نائل مىگردد (4) .آیات متعددى در قرآن ناظر بر مراتب فوق است:
الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان (5)
،اقرء و ربك الاكرم الذى علم بالقلم،علم الانسان ما لم یعلم (6)
،ن و القلم و ما یسطرون (7)
،قال علم آدم الاسماء كلها یا آدم انبئهمباسمائهم فلما نباهم باسمائهم (8) .
قاضى احمد قمى در گلستان هنر در باب قلم پس از ذكر حدیث«اول خلق الله القلم»ابیاتى چنین مىآورد:
هستى ز قلم رقم پذیرست زو شمع قلم فروغ گیرست سروى است قلم به باغ ادراك سایه ز رقم فكنده بر خاك
او مىنویسد قلم یا نباتى استیا حیوانى.قلم حیوانى همان قلم موى نقاشان است كهسپرسازان مانى فرهنگ و جادو طرازان ختاى و فرنگ به دستیارى آن اورنگ نشینكشور هنر و نقشبندان كارخانه قضا و قدرگشتهاند،اما قلم كتابت نباتى استحسب الاشارهكثیر البشارة منتخب جریده موجودات و منتخب حضرت واجب بالذات نبى عربىمحمد الابطحى علیه و آله افضل الصلوات و اكمل التحیات كه فرموده«من كتببحسن الخط بسم الله الرحمن الرحیم داخل الجنة به غیر الحساب».قاضى در ادامه از قولحضرت مولا على(ع)مىنویسد كه غرض از حسن خط-نه هیمن لفظ بود و حرف و نقط:
بل اصول صفا و خوبى بود زان اشارت به حسن خط فرمود
باز در شرح حسن خط قاضى اشاره به قول على(ع)دارد كه فرمود نیكویى خط زباندست است و روشنى درون(حسن الخط لسان الید و بهجة الضمیر).بدینسان قاضىمقدمات كلام را فراهم مىكند تا بگوید:«الخط اصل فى الروح و ان ظهرت به جوارحالجسد» (9) و لازمه حسن خط ترك منهیات و محافظه صلوات است.پس باید روح ازكدورت پاك افتاده شود تا خط نیز نیكو و صاف و پاك گردد.از قول او افلاطون نیز خطرا«هندسه روحانى»مىدانسته كه با اعضاى بدن ظاهر مىشود:«الخط هندسة روحانیةظهرت بالة الجسمانیه».از این جهت افلاطون خط را مخصوص دست نكرده و به دستمقید نساخته كه اعضاء را شامل است (10) .
پیدایى خط نیز چونان شعر و موسیقى در وجهه نظر اسلامى هنرمندان مسلمان بنیادىمیتولوژیك و الهامى و ازلى یافته است و در قصص مقدس درباره پیدایى خط روایاتمختلفى است.
ابن ندیم عقلى مذهب در الفهرستبا كراهت این قول را كه«حضرت آدم اول كسىبود كه خطوط اسلامى را وضع كرد»روایت مىكند.به اعتقاد معاصران او كه به قصصدینى تعلق خاطرى داشتهاند آدم علیه السلام سیصد سال قبل از مرگش خطوط را در گلنوشت و به آتش پخت و وقتى كه زمین را طوفان زد،آن خطوط سالم ماند و هر دسته وگروهى خط خود را یافتند و به همان گونه نوشتند» (11) .
قاضى همین قصص را به صورتى دیگر بیان مىكند.به اعتقاد او حضرت آدم اول كسىاست كه خط عربى را نگاشت و قلم به دست گرفت.پس از آن شیثبن آدم به كار نگارشخط ادامه داد و در زمان حضرت ابراهیم(ع)خط عبرى نوشته شد.به اعتقاد بعضى اینخط از ادریس نبى(ع)بوده است.او به روایت ایرانیان منشا خط را«تهمورث» مىداند (12) .برخى نیز آن را به هود پیامبر(ع)منسوب داشتهاند و او را مبدع خط دانستهاند.
از نظر خطاطان اسلامى نخستین خط كامل از آن حضرت على(ع)است:«خطى كهدیده اولو الابصار را سرمهوار به وحى الهى و اوامر و نواهى حضرت رسالت پناهىصلى الله علیه و آله و سلم روشنایى مىبخشید خط كوفى بود و ارقام اقلام معجز نظامحضرت شاه ولایت پناه سلام الله علیه در میان است كه چشم جان را ضیاء و لوح ضمیر راجلاء كرامت مىفرماید و خوشتر از آن حضرت صلوات الله علیه كس دیگر ننوشته وبهترین خطهاى كوفى آن است كه آن حضرت سلام الله علیه نوشته است (13) .
سند علم خط به حسن عمل بس بود مرتضى على ز اول
بعد از على،ائمه اطهار یكى پس از دیگرى در خوشنویسى به كمال بودهاند و استادانخط هم از شاگردان ائمه محسوب یا ملهم از ائمه تلقى شدهاند.
قوانین ارسال دیدگاه در سایت